دوازده مرد خشمگین



یک اتاق کوچک، دوازده مرد و یک تصمیم حیاتی: آیا پسری جوان باید به جرم قتل محکوم شود یا نه؟ سیدنی لومت با حداقل امکانات، یکی از پرتنش‌ترین درام‌های تاریخ را ساخت. فیلم نشان می‌دهد که پیش‌داوری‌ها، تعصب‌ها و خشم‌های انسانی چگونه می‌توانند عدالت را به خطر بیندازند. تنها یک مرد شجاع است که جرئت می‌کند خلاف جریان نظر بدهد و کم‌کم دیگران را به تفکر وادارد. ۱۲ مرد خشمگین به ما یادآوری می‌کند که حقیقت همیشه ساده و سطحی نیست؛ گاهی باید عمیق‌تر نگاه کرد.





داستان فیلم



در یک روز گرم تابستانی در دادگاه شهرستان نیویورک، محاکمه نوجوان ۱۸ ساله‌ای که به قتل پدر سوء‌استفاده‌گرش متهم است به پایان رسیده است. قاضی به هیئت منصفه دستور می‌دهد که اگر در مورد گناهکار بودن متهم شک منطقی وجود داشته باشد، باید رأی «بی‌گناه» صادر کنند. در صورت اثبات گناه، متهم به مجازات اعدام با صندلی الکتریکی محکوم خواهد شد و رأی باید به‌صورت اجماعی باشد.

در ابتدا، پرونده بسیار واضح به نظر می‌رسد. یک همسایه که روبه‌روی محل حادثه زندگی می‌کند شهادت می‌دهد که هنگام خواب و از طریق پنجره، متهم را در حال زدن ضربه با چاقو به پدرش دیده است. همسایه معلول دیگری که در پایین آپارتمان زندگی می‌کند می‌گوید تهدید به کشتن پدر را شنیده و سپس صدای افتادن جسد را. او هنگام باز کردن درب، متهم را در حال فرار دیده است. متهم چاقوی ضامن‌داری از نوع مشابه چاقوی موجود در صحنه قتل داشته که ادعا کرده گم شده است.

در رأی‌گیری اولیه، همه اعضا به جز منصف شماره ۸ به گناهکار بودن رأی می‌دهند. او معتقد است که شک منطقی وجود دارد و خواستار بحث بیشتر می‌شود. با وجود رد استدلال‌های اولیه‌اش، از جمله اثبات اینکه چاقو به‌اصطلاح یکتا نیست، پیشنهاد رأی‌گیری مخفی را می‌دهد که طی آن منصف شماره ۹ نیز رأی «بی‌گناه» می‌دهد و خواستار بحث بیشتر می‌شود.

منصف شماره ۸ استدلال می‌کند صدای قطار عبوری نمی‌گذاشته که شاهد دوم به‌درستی تهدید پدر را بشنود. چند نفر می‌پرسند آیا تهدید ممکن است فقط یک اصطلاح بوده باشد. پس از بررسی نقشه آپارتمان و آزمایشی، مشخص می‌شود که شاهد معلول نمی‌توانسته به موقع به در برسد. منصف شماره ۳ که عصبانی شده، به سمت منصف شماره ۸ حمله‌ور می‌شود و او را تهدید می‌کند، اما دیگران درک می‌کنند که حرفش نباید به معنای واقعی گرفته شود. دو نفر دیگر رأیشان را تغییر می‌دهند و رأی‌ها برابر می‌شود.

آسیب‌دیدگی پدر از بالا به پایین بوده است، در حالی که منصف شماره ۵ که تجربه شخصی با چاقوهای ضامن‌دار دارد، اشاره می‌کند که این چاقوها معمولا از پایین به بالا استفاده می‌شوند و حمله از بالا به پایین توسط فرد کوتاه‌تر و ماهر ممکن نیست. در رأی‌گیری بعدی، ۹ نفر به گناه و ۳ نفر به بی‌گناه رأی می‌دهند. منصف شماره ۱۰ سخنرانی تبعیض‌آمیزی علیه فقرا انجام می‌دهد که باعث فاصله گرفتن دیگران از او می‌شود.

منصف شماره ۴ از صحت شهادت زن مطمئن است و یک نفر را قانع می‌کند به گناه رأی دهد. اما منصف شماره ۹ متوجه می‌شود که شاهد مرتب جای عینکش را روی بینی‌اش مالیده، در حالی که او در دادگاه عینک به چشم ندارد و گفته بود در زمان حادثه خواب بوده و عینک نداشته است. این نکته باعث زیر سؤال رفتن شهادت او می‌شود و همه به جز منصف شماره ۳ رأی‌شان را تغییر می‌دهند.

در نهایت، منصف شماره ۳ که دلیل اصرارش را رابطه مشکل‌دارش با پسرش می‌داند، عکس خودش و پسرش را پاره می‌کند، گریه می‌کند و رأیش را تغییر می‌دهد. هیئت منصفه با رأی اجماعی، متهم را بی‌گناه اعلام می‌کنند. منصف شماره ۸ به کمک منصف شماره ۳ با لباسش کمک می‌کند و هنگام خروج از دادگاه، شماره ۸ و شماره ۹ که بیشترین حمایت از بی‌گناهی را داشتند، اسامی خود را به یکدیگر می‌گویند و جدا می‌شوند



صفحه بعد

صفحه قبل